دو سال از آسمانی شدن جاویدنام مهسا (ژینا) امینی می گذرد، کُشتن وی توسط نگهبانان ساختارِ جور و ستم در ایران (25 شهریور 2581)، اخگر خیزشی را برافروخت که پایه های دستگاه جهنمی را به لرزه در آورده و شکافی اساسی بر آن وارد ساخت. خیزشی که نخست در اعتراض به قتلِ مظلومانۀ مهسا صورت گرفت، بسیار زود به صدای اعتراضات و دادخواهی همۀ یکانهای ملت ایران تبدیل گشت. جنبشی که بر پیشانی آن مُهر ملی کوبیده شد؛ این راستینگی را در برابر چشمان جهانیان قرار داد که تنها راه رهایی ملت رنجیدۀ ایران، برپایی انقلابی ملی است. انقلابی که با پیروزی آن، همۀ آحاد ملت از کارگر، کشاورز، صنعتگر، شغل آفرین، کادر درمان، فرهنگیان، بازنشستگان، دانشجویان و … می توانند از آزادیهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و عدالت اجتماعی بهرمند گردند. با برگرداندن ایران به ایرانیان؛ همه می توانند در ساختن ایرانی عاری از هرگونه برتری خواهی (تبعیض)، برابری مردم در برابر قانون، زدودن فقر اقتصادی و فرهنگی، و … بوجود آوردن ایرانی توانا و آزاد، کوشا باشند.
سالگرد رویداد ملی “زن، زندگی، آزادی”، این امکان را فراهم آورد تا باری دیگر با گرامیداشت خاطرۀ همۀ جاویدنامان میهن، و قدردانی از همۀ مبارزان جان برکفی که در این راه زخمهای کاری برداشته و یا در زندانهای رژیم جنایتکار، نغمه گر آزادی میهن در بند هستند؛ و با ستودن دستآوردهای مبارزاتی این خیزش، به کاستی ها و نارسایی ها آن نیز بپردازیم و با تلاش در جهت رفع آنان، بکوشیم با همبستگی مبارزاتی، خیزش ملی ایرانیان را تا پیروزی نهایی به پیش برانیم. در اینجا بایسته می دانیم تا با درسگیری از جنبش فوق، توجه هواداران سامانۀ شاهنشاهی ایران را به نکات زیر جلب کنیم:
1. خیزش مهسا نمایانگر رُشد، ژرفا و گستردگی ملی گرایی در میان ایرانیان بود. ملت ما بخوبی پی برد که برای چارۀ گرفتاریهایی موجود، تنها با همبستگی و مبارزات ملی هدفمند و سازمانیافته است که می توانند ایران را از این ستم ملی برهانند. زین روی، در خیزشی که در آینده حتما رخ خواهد داد، پادشاهی خواهان؛ این سربازان خط مقدم نبرد اصلی با دشمنان میهن، باید به این نکته توجه کنند که ویژگی اصلی این جنبش ملی است و همبستگی ملی و مبارزۀ همگانی راه رهایی ملت ما را گواهی می کند. و هم از این روی است که؛ هواداران پاکدل و آزادیخواه سامانۀ شاهنشاهی ایران، باید خود را از درگیریها و گفتگوهایی که می توانند این همبستگی را خدشه دار سازند، جدأ دوری گُزینند. در هر کوی و برزن، در کارخانه و بیمارستان، در زندان و دانشگاه، در درون و برون مرزها، همواره باید فریادگر این حقیقت باشیم که تنها در سایۀ همبستگی ملی و مبارزه ای مشترک می توانیم بر دستگاه ستم چیره شویم. خیزش ملی “زن، زندگی، آزادی” نشان داد که دشمنان ملت می کوشند با پیش گرفتن نیرنگ و ریا، میان ملت و نمایندگان فکری آنان اختلاف بیافکنند. با هوشیاری و استواری در راهی که برگزیدیم، باید نقشه های دستگاه پلید اسلامی را نقش بر آب کرده و از افتادن در دام آنان بپرهیزیم. دشمنان سوگند خوردۀ ملت ایران می کوشند با پیش کشیدن بحثهای کهنه شده، ناسودمند و بی پایان در میان مخالفانشان؛ ما را از راهی که در پیش گرفته ایم، منحرف سازند. این ما هستیم که نباید با رقیبان سیاسی وارد ستیزهایی که تنها به سود پایداری جمهوری کودک کش اسلامی می شود، بشویم. حتا اگر دیگر مخالفان رژیم متوجۀ این موضوع نباشند، این ما هستیم که باید به آنان یادآوری کنیم: در ایران آزاد فردا و در پناه آزادی های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و … همه می توانیم ضمن ساختن و آباد کردن میهن، به اختلافات و تفاوت دیدگاه ها نیز بپردازیم. اینک اما؛ هنگام همبستگی و نبرد با دشمن مشترک است.
2. رهبری شاهزاده رضا پهلوی از دل خیزش مهسا و از میان مردم فرهیخته ایران، به مثابۀ رهبر ملی این رستاخیز ملی تثبیت شده است. واقعیت اینست که نبود سایۀ رهبری که عامۀ مردم، پیشوایی وی را پذیرفته باشند، دهه ها بود که بر روی مبارزات ملت ما سنگینی می کرد. این کمبود اجتناب پذیر، سرانجام در روند جنبش فوق، زدوده شد و شهریار میهن رضا پهلوی نیز با فرستادن رهنمودهای درست و به هنگام، عملا در مقام رهبر قیام ملی ظاهر شده و به انجام این خویشکاری ارزشمند همت گماشتند. هواداران آزاداندیش سامانۀ پادشاهی با در نگر گرفتن این واقعیت باید بکوشند ضمن اجتناب از هرگونه فعالیتی که این رهبری را به چالش بکشد و ضمن اجتناب از افراط گرایی؛ خواسته ها و رهنمودهای مبارزاتی رهبر قیام ملی در روند پیکار ملت ایران علیه دستگاه جور و ستم را، نهادینه ساخته و با همیاری و همکاری با یکدیگر بر سُستی ها و کمبودها چیره گردند. توجه داشته باشید؛ زین پس پیروزی و یا شکست این جنبش ملی بستگی به کوشندگیهای ما خواهد داشت. هرچه بیشتر مردم ایران را در نبردِ آتی سازماندهی و آماده کنیم، پیروزی در دسترس، و هرچه کمتر در این راه گام برداریم، شوربختانه شکست، اجتناب ناپذیر خواهد بود. مراقبِ مسئولیتها و خویشکاریهای خود باشیم!
3. هیچگاه و در هیچ شرایطی نباید از رزمندگان درون ایران، غافل بمانیم. با ارتباط با دوستانی که در این زمینه مبارزات ستودنی انجام می دهند، بکوشیم با فرستادن کمکهای مالی، دارویی و …، به پیکار بی امان آنان علیه رژیم ایران ستیز یاری رسانیم.
4. در برون مرز، ضمن دفاع از مبارزات ملت ایران، بکوشیم تا صدای اعتراضات آنان باشیم. در این راستا همواره باید به رهنمودهای شهریار میهن گوش سپرده و آنان را در میان جامعۀ میزبان و ایرانیان ساکن آن سرزمین ها، با اتخاذ شیوه های مسالمت آمیز مبارزه، بگسترانیم.
5. همۀ مراکز و اماکنِ سیاسی، اقتصادی، “فرهنگی” و … رژیم در برون مرز (هرکجا که هستند)، باید توسط رزمندگان انقلاب ملی، مورد شناسایی قرار گیرند. در خیزش آینده، مزدورانی که نان در خون ملت تریت کرده اند، باید بفهمند که “آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت”! با افشای همۀ مراکز اقتصادی رژیم در برون مرز در نزد مردم و رسانه ها، باید از حرکت بایستند. هر مکان، هر زمان!
6. در روند و پس از خیزش مهسا، هواداران سامانۀ پادشاهی باید به نقش و اعتباری که مجموعه کوشندگی های شاهزاده، برای این تودۀ هوادار به ارمغان آورد، پی ببرند. جایگاه کنونی هواداران آزادیخواه سامانۀ شاهنشاهی به مانند 20، 10 و یا پنج سال پیش نیست که اگر حرفی بزنند و یا کاری انجام دهند، کسی به آنها اهمیت ندهد. اینک به خاطر جایگاه شهریار میهن به عنوان رهبر انقلاب ملی، هوادارانش نیز بیشتر در معرض دیدِ عموم و زیر ذره بین قرار می گیرند. با توجه به آنچه تاکنون گفته شد؛ هواداران رزمنده و فرهیختۀ این سامانه، همواره باید با آغوشی باز دربر گیرندۀ همۀ فرزندان مام میهن باشند. باید قدرِ موقعیت و جایگاه کنونی خود را، که با سالیان دور تفاوت های اساسی و ارزشمندی دارد، بشناسیم و مطابق آن گام برداریم. در این راه اندیشه، گفتار و کردار شهریار میهن، الگویی مناسب و گرانقدر برای همۀ ما می باشد. بکوشیم تا با سرمشق قرار دادن مرام ایشان، و با گوش سپاری به رهنمودهای رهبر انقلاب ملی، به سازماندهی مبارزات سیاسی-تشکیلاتی خود پرداخته تا هم کوشندگیهای ما در سراسر دنیا هماهنگ شود و هم راه غلبه بر پراکندگی های تشکیلاتی و نظری هرچه زودتر فراهم گردد.
7. از فرستادن پیامک های تأیید نشده در فضای مجازی خودداری، از ارایۀ تحلیلهای بی پشتوانه و ساده لوحانه خودداری و از هرآنچه که می تواند جدایی ها را در میان ما، دامن بزند جدا خودداری کنیم. بجای آن بکوشیم تا رهنمودهای شاهزاده را در میان خود و دیگر ایرانیان، پخش و نهادینه سازیم.
یکبار دیگر با گرامیداشت خاطرۀ همۀ جاویدنامان میهن و جاویدنام سارا دلدار که بر اثر ساچمه هایی که در مبارزه با مزدوران بی مقدار رژیم بر تن می کشید، در زندان لاکان رشت، جانش را فدای ملت ایران و رهایی آنان کرد (18 شهریور 2583)، و با ارجگذاری از همۀ زندانیان سیاسی که آتشدانِ مبارزه علیه ظلم را برافروخته نگاه داشته و همۀ رزمندگانی که ناایستا به پخش آگاهی، سازماندهی و در کارِ مبارزه با دژخیمان اسلامی هستند، فراموش نکنیم که: پیروزی تنها با هوشیاری، کار شبانه روزی ناایستای گروهی و بکاربستن رهنمودهای شهریار میهن، رهبر انقلاب ملی ایرانیان، در دسترس خواهد بود. شکست حاصلِ: ندانم کاری، حاشیه آفرینی، جاه طلبی به جای از خودگذشتگی، خرده کاری و پراکنده کاری … است. بکوشیم با دوری گُزیدن از این ویژگیهای زشت و ناپسند، و روی آوری به کارگروهی و هدفمند، و با برافروختن شور و شعورِ ملی، اخگر رزم بی امان علیه جمهوری بدنام اسلامی را فروزانتر از پیش، شعله ور سازیم.